گفتند "مقام أخفیٰ" جایی است که پیدا نیست...

خلوص دل داده گی

برای اینکه "خدا خدا" کنی و جواب بشنوی، باید درد داشته باشی. این را همه ی آنهایی که مقرب شده اند، میدانند. اما اینکه کدام درد آدمی را از دنیا جدا میکند و خالصانه به درگاه الهی میبرد، معماست. برای کسی فقر و برای کسی بیماری. برای کسی هم عشق است. البته عشق به ذات خودش چندان هم بد نیست؛ حس جدیدی است که در درون آدمی طلوع میکند. اما درد قضیه در "دل کندن" است. این است که آدمی را تا سر حد مرگ رنج می دهد. روزی که آدمی از همه دل بکند، آن روزِ مرگ اوست. حال اول باید به کسی مبتلا باشی و آن را به اندازه ی همه (حتا بیشتر از خودت) دوست داشته باشی، بعد بخواهی از همه دل بکنی. به این درد در دنیا شاید بگویند افسردگی. هرچند این، بهترین دروازه برای رسیدن به اوست. آدمی در این حال از دنیا و مافیها فاصله می گیرد و نوع حیاتش را در کلبه ی احزان تعریف می کند. این هم سخت است که بخواهی با جامعه و روزمرگی هایش باشی و در عین حال از آنها فاصله بگیری. اما همین روزمرگی ها در نهایت سودای عشق و عاشقی را از سرت می اندازد. بعد از آن، اگر "خدا خدا" کردنت هایت را فقط خدا دیده باشد و پسندیده باشد، دوباره به عشق جدیدی مبتلا میشوی و... .


پ.ن: اگر عاشق شدید، بگذارید این راز فقط در سینه ی خودتان باشد.

  • آزاد

نظرات  (۱)

سلام.

 پی نوشت  خیلی خوب و تاثیر گذار بود...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی